ثور (Thor) یک جنگجوی شرافتمند و اصیل است، ولی براساس نقشهای که دشمنان او برایش میکشند، ثور پدربزرگ خود را میکشد و از آن زمان این لکه بر روی تمام افتخارات او وجود دارد.
ثور (The Mighty Thor) طی سالها از پس موانع بسیاری بر آمده است، ولی یکی از سختترین دورههای او زمانی بود که با پدربزرگ خود جنگید و او را کشت. ثور یک مبارز شریف است، فردی است که خانواده خود را دوست دارد و برای او شخصی همانند اودین (All-Father Odin) یا برادر ناتنی و نابکارش لوکی (Loki) فرقی با هم ندارند. در نتایج اتفاقاتی که در قسمت سوم فیلم ثور، یعنی «Ragnarok» افتاد و نابودی قطعی ازگارد (Asgard) را شاهد بودیم، ثور و اهالی ازگارد راهی زمین شده و در ایالت اُکلاهما (Oklahoma) مقیم شدند.
در حالی که دوستان و همراهان ثور همانند لیدی سیف (Lady Sif) و «Warriors Three» بازگشتند، افرادی همچونی لوکی نیز همراه آنها بودند. با اینکه لوکی سالهای سال نقشههای متعددی برای کشتن ثور داشت، ثور همچنان به برادر خود اهمیت میدهد و واقعا امیدوار است که یک روزی ورق برگشته و لوکی نیز به جمع قهرمانان و خوبان بیاید. ولی در ادامهی این ماجرا، لوکی شیطانیترین نقشهی خود را پیادهسازی میکند، نقشهای که ثور را در مقابل پدربزرگ خود بور (Bor)، اولین پادشاه ازگارد قرار میدهد.
بور که پدر اودین است، از پادشاهان ازگارد بوده و همانند پسر خود، جنگجویی عادل و خوشدل است. ولی بور در یک نبرد در مقابل نژاد «Frost Giant» ناپدید شده و توسط جادوگری قدرتمند، در دنیایی متناوب به دام افتاد. اودین که نیز در این نبرد حضور داشت، ناپدید شدن پدر خود را شاهد بود و نتوانست راهی برای بازگرداندن او از دنیای متناوب پیدا کند. با این حال مشخص شد که لوکیِ زمان حال، با سفر در زمان و بازگشت به روزهای بور و اودین، بور را در زندان خود به دام انداخته است. در طی سالهایی که اودین بر ازگارد حکومت میکرد، لوکی دائما با تظاهر کردن خود در نقش روح بور، اودین را به دلیل ناتوانی در نجات پدر خودش مورد سرزنش قرار میداد و به او قول میداد که اگر او فرزند جوانی از یک دشمن شکست خورده را به فرزندی قبول کند، روح پدرش او را تنها خواهد گذاشت. کودکی که اودین به فرزندی قبول کرد همان لوکی بود که این یعنی عامل به فرزندی قبول شدن لوکی، خود لوکی بوده است. با این حال کار لوکی در اینجا با بور تمام نشد، چراکه بعدها لوکی بور را به زمان حال آورد، در جایی که مجبور به نبرد در مقابل نوهی خود شد.
در شماره 600 کمیک ثور، لوکی بور را به زمین فرستاده و طلسمی بر روی بور اعمال میکند که او باور کند تمامی موجودات زندهی روی زمین شیطانی هستند و باید کشته شوند. دونالد بلیک (Donald Blake) که نام زمینی ثور بود، تلفنی از جین فاستر (Jane Foster) درباره مشکلات پیش آمده توسط بور دریافت کرد و به عنوان خدای رعد، برای مقابله با این دشمن آماده شد. از آنجایی که ثور تا به حال پیش از این بور را ندیده بود، باور کرد که پدربزرگش دشمنی دیگر برای میدگارد و ازگارد است و سعی کرد در یک نبرد تک به تک او را تسلیم کند. در حین مبارزه، ثور سعی کرد تا با تماسی از اونجرها نیز درخواست کمک کند چراکه متوجه این موضوع شد که دشمن فعلی او قویتر از چیزی است که بخواهد به تکی از پس آن بر بیاید. در این حال اونجرهای سیاه (Dark Avengers) با رهبری آزبورن (Norman Osborn) در صحنه حاضر شدند، ولی خیلی زود توسط هر دوی ثور و بور از صحنه بیرون گشتند. بعد از نبردی سخت و طولانی، نبردی که حتی چکش ثور نیز در آن شکست، بور نهایتا کشته شد. در انتهای نبرد، لوکی، بالدر شجاع (Balder The Brave) که در نبود اودین فرمانروای ازگارد است را از این مبارزه آگاه کرد. بالدر که به سرعت بور را شناخت، به ثور خبر داد که او هم اکنون پدربزرگ خود را کشته است.
با اینکه ثور در زمانهای مختلف و زیادی، قهرمانی برای ازگارد بوده است و از افراد سلطنتی ازگارد است، بالدر چارهای جز مجازات ثور برای کشتن بور نداشت. کشتن افراد سلطنتی ازگارد یک جرم سنگین بوده و با اینکه ثور خودش نیز یک سلطنتی است، تمامی حق سلطنتی او به همراه هر درجه و عنوانی که داشت را به عنوان مجازاتی برای جرمش از دست داد. همچنین ثور از ازگارد نیز بیرون انداخته شد و در صورت بازگشتش بیدرنگ با او به عنوان یک مجرم برخورد میکردند. با اینکه ثور هیچ دفاعی برای مجازات خود نداشت، ولی به نظر میرسید که میدانست فردی او را به این دام انداخته است و قسم خورد که هیچ حرفی راجع به باعث و بانی این اتفاق نزند، ولی حتما او را با «رعد، آتش و تاریکی» به سزای عمل خود خواهد رساند. پس از این جنگ، برخی از همراهان ثور همانند «Warriors Three» همچنان به پیروی از دوست خود ادامه دادند، ولی برخی دیگر از ازگاردیها به درخواست لوکی، به لاتوریا فرار کردند. پس از ماجراهای محاصرهی ازگارد که در آن ثور به اونجرها کمک کرد تا اونجرهای سیاه و «Sentry» را فراری دهند، ثور اجازهی بازگشت به خانهی خود را به دست آورد، ولی خاطرهی کشتن پدربزگرش هیچگاه از یادها نرفت.
با اینکه ثور ناخواسته پدربزرگ خود را کشت، ولی در زمان این اتفاق انتخاب دیگری نداشت. با توجه به وضعیتی که بور در آن بود، اگر کسی جلوی او را نمیگرفت، بور افراد بیگناه زیادی را به قتل میرساند. بور دشمنی بسیار قدرتمند بود که این را میتوان از شکستن چکش ثور متوجه شد؛ و قهرمانهای زیادی نیستند که بتوانند با چنین قدرتی مقابله کنند. لوکی نقشهای عالی برای بیرون انداختن ثور از ازگارد کشیده بود و باعث شد که ثور عملا با دستان خودش در این وضعیت قرار بگیرد. اگر ثور، بور را به حال خود رها میکرد، او افراد بیگناه بیشتری را میکشد، ولی اگر بور کشته میشد، بدون توجه به شرایط در هر صورت ثور را از ازگارد بیرون میکردند.
شما را دعوت میکنیم تا برای مطالعه و دانلود کمیک، اپلیکیشن کمیک سیتی را نصب کنید تا از کمیکهایی نظیر «به سوی آسمان»، «غرب میانه»، «ددپول» و بسیاری کمیک دیگر لذت ببرید.
دیدگاهها
عالی بود
دنبالش پ؟؟؟😒😒
خیلی خوب بود. از کمیک سیتی درخواست میکنم که این کمیک رو بیارن؟
نه من فیلم شود دیدم ولی ندیدیم ثور پدربزرگ خودشو بکشه
In reply to نه من فیلم شود دیدم ولی ندیدیم ثور پدربز ... by کمیک
نوب 😐
خفنه
خیلی جالب بود😍❤
خوب بود از دستش ندید